دارالاکرام نشست «معنویت، آموزش و سلامتِ روانِ کودک» را با همکاری کمیسیون حقوق بشر اسلامیِ ایران برگزار کرد
دارالاکرام، حامی آموزش کودکان و نوجوانان بااستعداد در معرض خطر ترک تحصیل، حق بر آموزش را محور موضوعات جایزه سالانه الفبای فردا قرار داده است؛ جایزه سالانه الفبای فردا هر ساله همزمان با روز جهانی حقوق کودک، از سوی این موسسه مردمنهاد و با همکاری کمیسیون حقوق بشر اسلامی برگزار میشود.
در همین راستا به منظور تولید محتوای علمی و ارتقای آگاهی قبل از اعلام نتایج جایزه سالانه، نشستهایی از سوی این نهادِ مردمی در حال برگزاریست تا متون و منابع کافی در دسترس افراد قرار گیرد.
دومین پیشنشست این جایزه سالانه با همکاری کمیسیون حقوق بشر اسلامی با حضور استاد مصطفی ملکیان، پژوهشگر و استاد فلسفهی اخلاق و نیز ریاستِ کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران، دکتر محمدحسن ضیاییفر، برگزار شد.
«معنویت و سلامت روان از منظر آموزش و تحصیل کودکان» موضوعی بود که از سوی مصطفی ملکیان، استاد فلسفه و اخلاق، مورد واکاوی قرار گرفت.
ملکیان معنویت را آخرین مرحله از مراحلی معرفی کرد که انسانها در بهزیستی به آن نیاز دارند و گفت: بهزیستی افراد به 4 عامل بستگی دارد:
- آنچه خودِ فرد فکر میکند؛ یعنی تمام فعل و انفعالات و کنشها و واکنشهای فرد.
- رفتار کسانی که در زندگی فرد دخالت دارند: خانواده، خویشاوندان، دوستان و همکاران و تمام شهروندان جامعهی فرد و جامعه جهانی.
- نظام سیاسی حاکم بر جامعه نیز سهم مهمی را در خوشی و بهروزی فرد تعیین میکنند.
- علم و فناوری پزشکی؛ چه پزشکی تن، چه روان و چه ذهن.
بنابراین انسان یک واقعیت فردی-جمعی و اجتماعی انفرادی است که در تحقق زندگی بهروزانهی خود شرط لازم است اما شرط کافی نیست.
ملکیان افزود: درباره معنویت که از 150 سال پیش در ادبیات غرب مستقلا طرح شد، 3 دیدگاه کلی وجود دارد: یک دیدگاه میگوید که اساسا معنویت جز از راه دین تاریخی و نهادینه امکانپذیر نیست؛ طبق این دیدگاه هر کس بخواهد یک انسان معنوی بشود، باید التزامی نظری و عملی به یکی از ادیان دهگانه تاریخی و نهادینه داشته باشد تا بتواند از طریق این التزام معنوی بشود.
وی گفت: دیدگاه دیگری نیز معنویت را در برابر تدین دیانتورزی و دیانتپیشگی معرفی میکند و میگوید یک سلسله عناصر و مولفههایی در دیانتپیشگی وجود دارد که مخل معنوی بودن انساناند؛ التزاماتی که مانع معنوی شدن فرد میشوند.
دیدگاه سوم میگوید: معنویت را هم میشود از راه ادیان تاریخی نهادینه به دست آورد و هم از غیر آن. معنویت دو شاخه دارد: معنویتِ دیندارانه و معنویتِ غیردیندارانه. برخی معنویان امروز به این قائلند که بدون اعتقاد به موجود مقدس هم میتوان معنوی شد. آنها بین خدا و موجود متعالی فرق قائل میشوند.
نیاز به معنویت آخرین، نهادیترین و عالیترین نیاز است
ملکیان ویژگیهای انسان معنوی را ذومراتب دانست و گفت: انسان به هر میزان و هر رتبهای که از این موازین را دارا باشد، به همان میزان معنوی است و در ادامه به 9 ویژگی اشاره کرد که بر سر آن اجماع بیشتری وجود دارد:
- انسان معنوی به چیزی قائل است که به زندگی او ارزش زیستن میدهد؛ چون شکی نیست که زندگی کردن بدون درد و رنج امکان ندارد پس ادامه دادن زندگی در صورتی عقلانی است که فایدهی آن بیش از هزینهاش باشد.
- انسان معنوی هدف زندگی و ارزشهای زندگیاش را از خودش میگیرد نه از منابع بیرونی یعنی باید تمام اهداف و ارزشهایی که تعریف میکند خودانگیخته و از شهود خودش حاصل شده است، از وجدان اخلاقی خودش منبعث شده باشد و نباید از فلان ایسم، مکتب، آیین، مذهب یا دین گرفته باشد.
- انسان معنوی همیشه نوعی وقوف و نظارت به باطن خود دارد. انسانهای غیرمعنوی میتوانند بر خود نظارت کنند و نوعی وقوف و آگاهی بیابند اما نسبت به رفتار بیرونی خود این حساسیت را دارند تا با موازین اجتماعی سازگار باشد نه لزوما با احکام اخلاقی.
- انسان معنوی بیش از نظر به درون به دنبال آزادی درونی است که در ادبیات به آن آزادگی گفته میشود. اکثر فعل و انفعالات افراد غیرمعنوی بر اساس ثروت؛ شهرت؛ قدرت سیاسی؛ احترام؛ آبرو؛ محبوبیت؛ علم سنجیده میشوند. حال اینکه آزادی درونی/ آزادگی یعنی انسان از این 7 معیار رها باشد و محل توجه او نباشد. وقتی این 7 سلطه درونی هرس شوند، آشوبناکی و مهآلودگی درون انسان کم میشود. البته انسان معنوی به دنبال آزادیهای بیرونی هم هست. آزادی از سلطه جباران، دیکتاتوران، رئیس، مافوق، مستبدان.
- فرد معنوی دارای یکپارچگی درونی است. وجود انسان به گفته روانشناسانِ اخلاق غرفه غرفه شده است؛ فرد معنوی تمام دیوارها را برمیدارد و انگار خانه یک اتاق شده است و این یکپارچگی درونی در آنها حاصل شده است.
- انسان معنوی به راز قائل است یعنی معتقد نیست که هر چه در جهان شناختی است او آن را میشناسد. او معتقد است غیر از ناشناختهها ناشناختنیها هم وجود دارند؛ اموری که اساسا ناشناخته و راز هستند. انسان معنوی تواضع عمیق معرفتی دارد؛ نوعی تسلیم نسبت به خیلی از چیزهایی که از حکمت و راز آن خبر ندارد.
- با این مراحل آدم از ایگوی خود فراتر میرود و کم کم به ایگوی خود تن نمیسپرد. ایگوی خود را به نفع خود واقعی میخواهد از بین ببرد. ایگو دیواریست که هر کدام از ما دور خودمان کشیدهایم و از بقیه جدا شدهایم و این همان انانیت/ نفسانیت/ نفس نام دارد. انسانهای معنوی جهان را وطن خود میدانند و جهان میهن انگاری این نیست که برای شهروندانی جامعهی خود ترجیحاتی قائل باشد.
- وقتی ایگو ویران شد، فرد احساس یگانگی با تمام انسانها و حتی حیوانات غیر انسان میکند و حتی با جمادات. احساس میکند هر چیزی برای جهان سود داشته باشد برای او هم سود دارد و هر چه برای جهان زیان داشته باشد برای او هم زیان دارد.
- انسان معنوی وقتی احساس یگانگی با تمام موجودات میکند به این میرسد که ظرف جهان هستی را یک موجود پر کرده است و ما جلوههای آن موجود هستیم.
مسئولین و نهادهای رسمی باید دربارهی سلامت روان، حق آموزش یا معنویت پاسخگو باشند
دکتر محمدحسن ضیاییفر، رئیس کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران نیز در این نشست دربارهی معنویت و سلامت روان از منظر مطالعات تخصصی حقوق بشر صحبت کرد.
ضیاییفر با اشاره به اینکه ادبیات حقوقی چارچوب و روششناسی خاصی دارد، گفت: در جامعه ما صحبت کردن از این مقوله با نگاه سیاسی، ژورنالیستی همراه میشود و یا اینکه یک سری از گزارههای دینی به عنوان حقوق بشر صادر میشود. اما بحث امروز در سطح جهانی و به صورت یک نظام هنجاری به نام حقوق بشر است که موضوعات مختلف از حقوق مبانی و تعهدات مختلف را قاعدهگذاری و کدبندی کرده است و راجع به حقوق فردی و جمعی و نیز گروههای خاص قواعد نوشتهشده دارد.
ضیاییفر گفت: دو سند مهم الزامآور حقوق بشری که پس از اعلامیه جهانی حقوق بشر تدوین شده و ایران آنها را هم در ابتدای دهه 50 شمسی آنها را امضا کرده میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و نیز میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی هستند.
وی افزود: ایران عضو این سه سند و در قبال آنها متعهد است. بنابراین مسئولین و نهادهای رسمی باید درباره سلامت روان، حق آموزش یا معنویت پاسخگو باشند.
ضیاییفر گفت: در تمام این میثاقها حق بر آموزش به عنوان یک حق کاملا اساسی شناخته شده است و بر اساس آن آموزش ابتدایی اجباریست و دولت وظیفه دارد زمینهی تحقق حق آموزش متوسطه را فراهم کند.
رئیس کمیسیون حقوق بشر اسلامی با اشاره به اینکه اغلب کشورها حق بر آموزش را در قوانین اساسی خود آوردهاند، با این وجود توسعهیافتهترین کشورها هم در حوزه حق آموزش کودکان چالشهایی دارند؛ گفت: از حیث دسترسی به فناوریهای علمی و آموزشی، هر ساله گزارشهایی در یونسکو تهیه و در آن وضعیت آموزش و فناوری، منع تبعیض آموزش بررسی میشود که نشان میدهد اغلب کشورها مشکل دارند و تفاوت فقط در سطح است.
وی در ادامه گفت: یکی از اصول اولیه حق بر آموزش، برابری و تبعیض مثبت است؛ کودکی که از خانواده فقیر یا محروم میآید یا کودکی که پدرش در زندان است به متون کمکآموزش نیاز دارد و دولت باید اقدام جبرانی برای این کودک در نظر بگیرد. یکی دیگر از اصول این است که معلم و مدرس باید در یک فرآیند رقابت آزاد و شایسته به این کار گماشته شده باشند و نه بر اساس فیلترهای ناشایست. وقتی سنجش در یک رقابت آزاد و مستقل صورت گرفته باشد، معلم هم استقلال خود را حفظ میکند و تحت تاثیر بخشنامه و تهدید به خاطر محرومیت از کار و حتی زندان نمیشود.
وی با اشاره به اینکه این نکات به سلامت روان پیوند میخورد، گفت: سلامت روان در ادبیات حقوق بشر ذیل چند کلیدواژه تعریف میشود. سلامت در اساسنامهی سلامت به معنی بهزیستی، نیکزیستی و خوب بودن فیزیکی، روانی و اجتماعی تعریف شده و به معنای بیمار نبودن و نقص نداشتن نیست.
میزان تلاش برای تحقق سلامت اجتماعی به مراتب بیش از تلاش برای سلامتِ فیزیکی و روانیست چون درباره سلامت فیزیکی و نیز دانش روانشناسی شاخصها و تحقیقات آماده وجود دارد اما سازوکارهای بینالمللی حقوق بشر در حال تحقیق روی شاخصهای سلامت اجتماعی هستند.
در این سازوکارها نابرابری اقتصادی و اجتماعی و وضعیت حکمرانی سیاسی- تبعیض و بیعدالتی ساختاری برجسته میشود. اینکه آیا گروههایی از رانتهایی برخوردارند یا نه. وضعیت شادی و محیط زیست هم بررسی میشوند.
آزادی، مالکیت و حریم خصوصی از جمله شاخصهای سلامت اجتماعی هستند.
در جامعهای که مدارا با دیگری آموزش داده نشده باشد، معنویت هم وجود ندارد
ضیاییفر با اشاره به اینکه در برخی از این پژوهشها که شاخص معنویت دیده میشود و مفهومی از معنویت مدنظر است که غیردینیست، گفت: در شاخصهای حقوق بشری 4 شاخصِ خود؛ دیگران؛ طبیعت و وجود متعالی تعریف میشود که یک نوع یکپارچگی انسان با جهان هستی از آن به دست میآید و معنویت در حقوق بشر به معنای یکپارچگی بین این 4 شاخص است.
ضیاییفر افزود: گروه دیگری معنویت را در کنار سلامت فیزیکی، روانی و اجتماعی به عنوان عنصر چهارم سلامت روان معرفی کردهاند.
دیدگاه دیگری هم وجود دارد که مقوله معنویت را ذیل سلامت اجتماعی میگنجاند که صلحخواهی، رعایت محیط زیست و دگرخواهی نیز در این دستهبندی میگنجد.
در جامعهای که مدارا با دیگری از کودکی آموزش داده نشده است معنویت هم وجود ندارد. آزادی دین هم یکی از مقولههای مطرح در اعلامیه جهانیست که ذیل سلامت اجتماعی مطرح شده است.
ایشان افزود: ایران نیز با تصویب آن در سال 1383 متعهد به اجرای کنوانسیون حقوق کودک شده که در این متن معنویت یکی از ابعاد توسعه و رشد کودک جنبه روحی و روانی معرفی شده است. درباره سلامت روان گرایش کمیته و کودک هم به این سمت است که شاخصهای ساختاری و اجتماعی را برجسته سازد. در یک حکمرانی غیردموکراتیک که تکثرگرایی فرهنگی و مدارا پذیرفته نیست، به طور گسترده به سلامت روان آسیب وارد میشود. اگر هزاران کلینیک روانشناسی ایجاد شود اما بیعدالتی ساختاری را اصلاح نشده باشد؛ به نحوه حکمرانی و نظام آموزشی توجه نشده باشد، آمار مبتلایان به اختلالات روانی روز به روز بیشتر میشود. پدر و مادری که یکسره به دنبال درآمدزایی است چگونه میتوانند به سلامت روان کودک توجه کنند؟