Skip to content

در روز جهانی حقوق کودک: دارالاکرام از برگزیدگان چهارمین جایزه سالانه الفبای فردا تقدیر کرد

همزمان با روز جهانی حقوق کودک، دارالاکرام از برندگان چهارمین جایزه سالانه الفبای فردا تقدیر کرد.

موسسه دارالاکرام علاوه بر حمایت از آموزش کودکان و نوجوانان در معرض خطر ترک تحصیل، با تولید محتواهای پژوهشی و آموزشی در ارتباط با حقوق کودک و نیز با تولید ادبیات خیر خردمندانه، موثر و ماندگار در راستای مسئولیت اجتماعی به فرهنگسازی در این زمینه پرداخته است و به همین منظور هر ساله همزمان با روز جهانی حقوق کودک به برگزیدگانِ فعالِ حقوق کودک در ارتباط با موضوع جایزه‌ی آن سال جوایزی را تقدیم می‌کند.

هیات اجرایی چهارمین جایزه سالانه الفبای فردا از میان 52 اثر ارسالی 22 اثر را کاندیدای ورود به مرحله نهایی کرد و در پایان بر اساس معیارها و شاخص‌های اعلام شده در گزارش دبیرخانه، هیات داوران علی جعفرآبادی را در بخش فعالان رسانه؛ اسماعیل آذری را در بخش شهروندان کنشگر و انجمن حمایت از کودکان کار را در بخش نهادهای مدنی به عنوان برگزیدگان چهارمین جایزه سالانه الفبای فردا اعلام کرد. لازم به ذکر است جزئیات اجرا و نهایی شدن این جایزه در گزارش دبیرخانه در سایت الفبای فردا در دسترس است.

خانه کرامت در راستای دامنه‌دار کردن فعالیت‌های ترویجی خود در زمینه سلامت روان، در یک سال گذشته شنبه‌های سلامت روان را در کل کشور برای دانش‌آموزان بورسیه شده خود و مادران آنها اجرا کرده است که به کودکان و مادران در کارگاه‌های آموزشی مختلف، تاب‌آوری در برابر ناملایمات را می‌آموزد.

همچنین دارالاکرام از راه‌اندازی سامانه مدادان خبر داد؛ سامانه‌ای که امکان آموزش را در بستر آنلاین برای تمام افراد فراهم می‌کند.

در مراسم چهارمین جایزه سالانه الفبای فردا که با عنوان آموزش کودکان و سلامت روان روز گذشته در محل این موسسه برگزار شد؛ جمعی از اساتید دانشگاه، کنشگران، فعالان اجتماعی و اعضای دبیرخانه‌ی مبارزه با فقر و نابرابری حضور داشتند.

ما بیش از هر چیز، موجودی اجتماعی و وابسته هستیم

در این مراسم دکتر علی صاحبی، روانشناس و مربی ارشد موسسه بین‌المللی ویلیام گلسر به اهمیت ارتباطات اجتماعی و نقش آن در ارتقای سلامت روان کودکان پرداخت و  با اشاره به چهار عامل بنیادین رشد گفت: رشد جسمانی از طریق ژن، تعاملات کودک با مادر، تغذیه صورت می‌گیرد اما فرایندهای شناختی، رفتاری و همچنین جنبه‌های اجتماعی او را در برنمی‌گیرد.

صاحبی تفویض‌ها یا تعاملات اجتماعی را به عنوان دومین عامل رشد برشمرد که نشان می‌دهد  با به رسمیت شناختن دیگران تا چه میزان می‌تواند بسیاری از مفاهیم را درونی‌سازی کند و از خودمیان‌بینی خارج شود؛ چراکه وقتی کودک به دنیا می‌آید، خودمرکزبین و خودمیان‌بین است و در این خودمیان‌بینی باقی می‌ماند تا دیگرانی در زندگی وی پا به عرصه به وجود می‌گذارند و او از خود میان‌بینی بیرون می‌آید و میان‌واگرا می‌شود؛ یعنی من یک نفر هستم در میان دیگران.

این استاد دانشگاه تجربه مستقیم یا دستکاری جسمانی عوامل بیرونی و تعادل‌جویی از راه خودنظم‌جویی را به عنوان عوامل سوم و چهارم در رشد برشمرد.

دکتر صاحبی تعادل‌جویی و تفویض‌های اجتماعی را دارای نقش زیادی در تعامل اجتماعی و داشتن ارتباط با دیگران در تحول همه‌جانبه فرد دانست و افزود: امروز با یک علم بسیار فربه و گسترده‌ به نام «علم دلبستگی» در حوزه سلامت روان سروکار داریم که با پژوهش‌های بسیار گسترده در عصب‌شناسی، روانشناسی اجتماعی، سلامت و بالینی همخوانی دارد و پیام همه آنها یکی است: «ما بیش از هر چیز، موجودی اجتماعی و وابسته هستیم» و ساختار عصبی، زندگی هیجانی، زندگی روزمره و ‌ماجراها و تنگناهای میان فردی، نیاز ما به برقراری ارتباط را شکل می‌دهد.

بنابراین طبق نظریه دلبستگی، انسان نه فقط ضرورتا یک موجود اجتماعی بلکه به طور اصیل یک موجود پیوندساز است؛ به همین دلیل ما به جای استفاده از واژه انسان خردمند، موجود پیوندساز و ‌پیوندجو را باید به کار ببریم؛ چراکه پیوند با دیگران اساسی‌ترین و ذاتی‌ترین عامل بقای انسان است.

بنابراین کودکان تا حدی که درون خانواده و مدارس بتوانند به نیاز خود به ارتباط پاسخ دهند، از سلامت روان برخوردار خواهند بود اما به دلیل برتری نمره و تاکید بر المپیاد، رقابت و برتری‌جویی‌، جنبه‌های بسیار مهمی از پیوندجویی انسان مورد غفلت قرار گرفته است.

حال اینکه امتحانات و مصاحبه‌ها بیشتر بر تحول شناختی و ‌رفتاری کودکان متمرکز است و جامعه‌پذیری و پیوندهای مبتنی بر رفاقت، شفاقت‌ورزی و مهربانی با یکدیگر آنها مورد غفلت است؛ در صورتی که شخصیت انسانی باید از طریق کنش متقابل و تعامل با دیگری باشد و از طریق کنش متقابل با دیگریست که کودک یاد می‌گیرد خود را با جامعه هماهنگ یا از آن متمایز کند و قواعدی برای زندگی خود بسازد. این خود از منِ فردی و منِ اجتماعی نشات می‌گیرد. منِ فردی مربوط به ویژگی‌های شخصی، رشد و‌ تحول شناختی و رفتاری و روانشناختی فرد است، ولی منِ اجتماعی به نوعی انعکاس هنجارها و ارزش‌های جامعه، نوع تعامل فرد با دیگری، در نظر گرفتن دیگری، برابر دانستن با دیگری و احساس حضور دیگری است که حاصل فرآیند جامعه‌پذیری یا اجتماعی شدن است.

صاحبی کیفیت روابط فرد با اطرافیان را تعیین‌کننده کیفیت زندگی او دانست و گفت: هرچه افراد روابط باکیفیت‌تر، غنی‌تر، بهتر، قابل پیش‌بینی و باثبات‌تری داشته باشند، می‌توانند از نشاط و ‌سرزندگی بیشتری برخوردار شوند. اعتماد فرد به دیگری و اعتماد دیگری به وی موجب می‌شود در تمام مقیاس‌های رشد و سلامت روانی پیشرفت اساسی داشته باشد.

ایشان تاکید کرد: پژوهش‌های عصب‌شناسی، روانشناسی بالینی، روانشناسی تحول و روانشناسی اجتماعی نشان می‌دهد سلامت روان انسان به عنوان یک موجود پیوندجو، در گرو روابط اجتماعی اوست. وی در پاسخ به اینکه برای سلامت روان کودک در آینده چه کاری باید کرد، گفت: باید تا حد امکان آموزش داد و نظارت و تشویق کرد تا کودک روابط و چگونگی آن با اطرافیان را به عنوان یکی از ضروریات زندگی تلقی کند و بر این موضوع آگاه باشد که نوع‌دوستی و کمک به دیگران تا چه اندازه می‌تواند به خود او کمک کند؛ چراکه وقتی فرد اجتماعی می‌شود و می‌داند چگونه ارتباط برقرار کند و چگونه ارتباط را حفظ کند، اندیشه‌ورز می‌شود.

دکتر صاحبی به اصول اندیشه‌ورزی اشاره کرد و توضیح داد: کودک باید بتواند ارتباط برقرار کند، ارتباط را حفظ کند و اجازه شک کردن بی حد و مرز  داشته باشد تا بدون ترس بپرسد.

وی افزود: در کسب اطلاعات باید به کودک کمک کرد و از تک‌مرجعی و تک‌منبعی بودن پرهیز شود تا او یاد بگیرد چگونه از مراجع مختلف کسب اطلاعات کند.

عدالت چون اکسیژن برای زنده ماندن لازم است

همچنین دکتر شیوا دولت‌آبادی در این مراسم درباره اهمیت امضای کنوانسیون حقوق کودک در ایران به شکل مشروط سخنانی ایراد کرد و گفت: اشاعه مفاد پیمان نامه در کشور ما به خوبی پیش نرفته و بومی نشده است؛ بنابراین با وجود گذشت 30 سال از این تعهد پیشرفت چندانی نداشته‌ایم و حتی جایگزینی برای آن دیده‌ایم که بسیار ناقص است؛ در صورتی که تصویری از یک سند رشد سالم و شایسته برای کودک در این مفاد نهفته است که اگر بومی و فراگیر شود، آثار ماندگاری خواهد داشت.

دولت‌آبادی گفت: در شرایطی که از نظر اقتصادی و اجتماعی و فراگیری حقوق مردم به معنای عام کلمه نرمال نیست؛ چطور می‌توان آرزوی سلامت روان برای کودکان داشت تا با ذخیره‌ی روانی از احساسات و عواطف سالم زندگی را پیش ببرند.

او عدم تبعیض را به عنوان یکی از اصول چهارگانه‌ی پیمان‌نامه معرفی کرد و افزود: در حالی که تفاوت واژگانی کودکان در بدو ورود به مدرسه یکی از نشانه‌های تبعیض است.

ایشان اهمیت عدالت را چون اهمیت اکسیژن برای زنده ماندن دانست و افزود: هر چه تفاوت انسان‌ها در خاستگاه آنها بیشتر باشد از سلامت روان کمتری برخوردار خواهند بود.

دولت‌آبادی توجه به منافع عالی کودک را در اولویت هر امری دانست و قانون حمایت از کودکان را که 2 سال پیش تصویب شد در صورت اجرا، مفادی قابل تاملی دانست.

او عدم دسترسی به امکانات و افت آموزشی را از مسائلی دانست که با قوانین و حقوق مرتبط هستند.

وی با اشاره به مسائل کودکان در غزه این پرسش را مطرح کرد که منافع عالیه این کودکان تا چه میزان رعایت شده و این کودکان چه چیزی را با خود به ارث خواهند برد؛ چرا که این کودکان به طرز معناداری در اواخر نوجوانی دچار افسردگی می‌شوند و گرایش به خودکشی در بین آنها بیشتر است و همین‌طور کودکانی که شاهد خشونت‌های نظامی ضعیف‌تری هستند شناخت اجتماعی پایین‌تری از میانگین مورد انتظار دارند و روان‌نژند می‌شوند.

ایشان جایگاه حق بقا و رشد را در ایران با توجه به مسائل بارداری و دسترسی به خانه بهداشت خوب ارزیابی کرد اما درباره کیفیت رشد و تغذیه کودکان در خانواده‌ها اظهار نگرانی کرد؛ چرا مشکلات اقتصادی و کاهش مصرف پروتئین مشکل کندی عصبی را در کودکان به وجود می‌آورد و آنها دچار سرعت عمل پایین خواهند شد.

وی تکثر فرهنگی در ایران را موضوع مهمی دانست که باید در کتب آموزشی مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که تعاملات اجتماعی در رشد باکیفیت موضوع مهمی هستند.

ایشان در ادامه درباره ماده 12 پیمان‌نامه که حق شنیده شدن (حق ابراز خود و دسترسی به عقاید متفاوت) است و در جمهوری اسلامی به شکل مشروط آن را نپذیرفته است، گفت: این عدم پذیرش باعث شده است تا رفتارهای مناسب انسان‌دوستانه و پیوندساز  و پیوندجو برقرار نشود.

با ما در تماس باشید🙂