Skip to content

دکتر احمد میدری؛ اقتصاددان در همایش حافظان بهار: نابرابری آموزشی و خیر سیاستی

حافظان بهار عنوان همایشی است که دارالاکرام، حامی آموزش کودکان و نوجوانان در معرض خطر ترک تحصیل، در آستانه‌ی بهار 1403 و به مناسبت 23 سال فعالیت در حوزه‌ی مبارزه با نابرابری آموزشی و برقراری عدالت آموزشی برگزار کرد.

این همایش هفدهم اسفندماه و با حضور صاحبان اندیشه، اساتید صاحب‌نام دانشگاه، کنشگران اجتماعی و نمایندگانی از جامعه‌ی نیکوکاران و دانش‌آموزان و دانشجویان این موسسه در دانشکده ادبیات علامه طباطبایی برگزار شد.

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی؛ استاد مصطفی ملکیان؛ دکتر هادی خانیکی؛ دکتر علی ربیعی و دکتر احمد میدری به همراه عوامل دارالاکرام از حاضران در این همایش بودند.

دکتر احمد میدری، استاد دانشگاه، فعال اجتماعی و از اعضای دبیرخانه‌ی مبارزه با فقر و نابرابری آموزشی نیز با حضور در این همایش به موضوع نابرابری آموزشی و خیر سیاستی پرداخت.

 

چرا نابرابری آموزشی یک نابرابری ناموجه است؟

میدری در این همایش با طرح این پرسش که چرا نابرابری آموزشی ناموجه است؟ صحبت‌های خود را آغاز کرد.

وی گفت: همه نابرابری‌هایی که ما با آنها مواجه‌ایم ناپسندیده نیستند؛ مثلا میانگین عمر زنان در ایران 2 سال بیشتر از میانگین عمر مردان است و این نسبت در آمریکا و ژاپن به 5 و 6 می‌رسد، این نابرابری امری تنفرآور و ناراحت‌کننده نیست، اما نابرابری‌هایی مثل افت تحصیلی دانش‌آموزان امری ناراحت‌کننده و غیرقابل تحمل است.

وی همچنین با اشاره به آمار بالای مرگ و میر دهک‌های پایین و کمتر برخوردار جامعه در دروان کرونا به نسبت دهک‌های بالاتر این نابرابری را نیز جزو نابرابری‌های ناراحت‌کننده برشمرد و گفت: برخی نابرابری‌ها مثل نابرابری آموزشی و بهداشتی و سلامتی ناموجه‌اند؛ چرا که به علت قصور عده‌ای در جامعه رخ داده‌اند، در حالی‌که می‌شود جلوی بروز آن را گرفت.

وی با اشاره به یک قاعده کلی در علم اقتصاد گفت: آنچه در اقتصاد پذیرفته شده و یک قاعده‌ی ساده دارد این است که هر نابرابری‌ای که به زیان تمام افراد جامعه باشد ناموجه است؛ همچنان که نابرابری آموزشی به زیان تمام افراد جامعه است و هزینه‌ای که بر جای می‌گذارد به زیان تمام افراد است.

نابرابری آموزشی به زیان کل جامعه است

میدری افزود: آنچه در کشورهای سرمایه‌داری پذیرفته شده این است که برابری در بهداشت و آموزش امری مسلم است و به ندرت کشوری میزان بهره‌مندی افراد از آموزش عمومی و بهداشت را بر اساس قدرت خرید و میزان ثروت آنها منوط می‌کند و منطق این دولت‌ها این است که این نابرابری به ضرر همه‌ی آدم‌ها خواهد شد و نابرابری در بهداشت و آموزش سیستم‌های پرهزینه‌ای را به جامعه تحمیل می‌کند. در کشورهایی مثل کانادا و اکثر کشورهای اروپایی نظام برابر سلامتی وجود دارد اما در آمریکا بخش زیادی از نظام سلامت به عهده‌ی‌ بازار است و با وجود اینکه دولت هم هزینه‌های زیادی را متحمل می‌شود اما طبقاتی شدن آن نیز پذیرفته شده  است.

وی برای تایید گفته‌ی خود به کشورهایی اشاره کرد که حق انتخاب نظام پزشک خانواده را از افراد می‌گیرند و آن را به یک سیستم طراحی‌شده در نظام اداری محول می‌کنند و گفت: در آمریکا هر فرد 13 هزار دلار هزینه می‌کند تا بتواند از خدمات درمانی بهره‌مند شود و در فرانسه هر فرد 7 هزار دلار هزینه می‌کند اما فرانسه در بهره‌مندی از سلامت رتبه اول را دارد و آمریکا رتبه 37.

ایشان گفت: انسان‌ها عموما نزدیک‌بین هستند و خطرات احتمالی و آتی را نمی‌بینند، مگر اینکه الزاماتی از سوی دولت به آنها تحمیل شود.

میدری اذعان داشت که اهمیت وجود برابری آموزشی در جامعه مثل اهمیت وجود برق؛ سلامت همگانی و شبکه آب سراسری است و در پذیرش نابرابری آموزشی آحاد مردم زیان می‌بینند.

ایشان در تبیینِ زیان‌های طبقاتی شدن آموزش گفت: نابرابری آموزشی به زیان کل جامعه است؛ چراکه تنها جایی که انسان‌ها از ابتدا می‌توانند همبستگی اجتماعی را احساس کنند مدرسه است؛ بنابراین تفکیک مدرسه بر اساس قدرت خرید ضربه‌ی اساسی را بر همبستگی اجتماعی وارد می‌کند؛ مدرسه جایی است که انسان‌ها می‌توانند نابرابری را ببینند و بپذیرند که به طور کل نابرابری از جوامع غیر قابل حذف است و بدانند که در یک جامعه‌ی نابرابر چگونه می‌توان در کنار هم زندگی کرد.

وی با اشاره به نکات مذکور تاکید کرد: نابرابری در آموزش و پرورش ناموجه است، چون تفکیک طبقاتی موجب می‌شود مسئولین و دولت‌ها صدای طبقه محروم را نشنوند و وقتی مدارس بر اساس قدرت خرید و ثروت طبقه‌بندی می‌شود، مدارس دولتی تبدیل به مدارس طبقات محروم می‌شوند.

دولت مسئولیت اخلاقی و قانونی خود را به دست بازار سپرده است

میدری با هشدار به اینکه در سال‌های اخیر مدارس در ایران کاملا طبقاتی و متناسب با جایگاه اداری، اجتماعی و اقتصادی طبقه‌بندی شده‌اند؛ اعلام کرد: از 106 هزار مدرسه در ایران نزدیک به 20 هزار مدرسه غیرانتفاعی هستند که بر اساس قدرت خرید افراد انتخاب می‌شوند؛ 1400 مدرسه مربوط به ایثارگران است و 960 مدرسه متعلق به استعدادهای درخشان و تعدادی نیز متعلق به خانواده‌های شهداست.

ایشان اولین اثر این طبقاتی شدن را در این دانست که دولت مسئولیت اخلاقی و قانونی خود را به دست بازار سپرده است.

میدری همچنان کاهش یافتن بودجه آموزش و پرورش را موجب آسیب رسیدن به برابری آموزشی دانست و گفت: تا اواخر دهه‌ی 60 دولت 20 درصد از بودجه خود را صرف آموزش و پرورش می‌کرده است؛ اما این عدد به 8 درصد کاهش یافت و اخیرا با طرح موضوع رتبه‌بندی معلمین به 12 درصد رسیده است؛ کاهش بودجه دولت به همه طبقات آسیب زده است، چون چند بخش در امر آموزش و پرورش وجود دارد که باعث می‌شود بخش خصوصی نتواند چندان فعالیت کند؛ اولی در تربیت معلم است؛ در مدارس غیرانتفاعی اگر معلمان خوبی وجود دارند به این دلیل است که این آموزگاران پرورش‌یافتگان دوره‌های قبل هستند؛ این در حالیست که سرمایه‌گذاری در تربیت آموزگار و معلم و همچنین تدوین خوب کتب درسی در عموم کشورهای دنیا بر عهده‌ی دولت است و در کشوری مثل آمریکا بخش خصوصی 6 درصد تامین این هزینه‌ها را برعهده دارد اما در ایران سهم بخش خصوصی به بیش از 13 درصد و حتی به عبارتی به 20 درصد هم رسیده است و امروز سهم نظام اقتصاد بازار در امر آموزش بالاتر از سرمایه‌دارترین کشورها یعنی آمریکاست و این پدیده به چه چیز منجر شده است؟

میدری در پاسخ به این پرسش، به وضعیت راه‌یافتگان به دانشگاه اشاره کرد و گفت: اکنون 53 درصد دبیرستانی‌ها در مدارس دولتی درس می‌خوانند، اما از هر 100 هزار دانش‌آموز این مدارس تنها 3 دانش‌آموز می‌توانند جزو رتبه‌های 3 هزار در کنکور باشند؛ یعنی 3 هزارم احتمال دارد که یک دانش‌آموز مدرسه دولتی جزو دانشجویانی باشد که در دانشگاه‌های خوب ایران تحصیل کند و اما این عدد در مدارس غیرانتفاعی به دوزاده هزارم می‌رسد؛ بنابراین شانس با کسانی است که در مدارس استعدادهای درخشان تحصیل کرده باشند؛ یعنی مدرسه غیرانتفاعی با وجود دریافت هزینه‌ی صد میلیون تومانی در سال از هر دانش‌آموز اما نمی‌تواند خدمات آموزشی خوب ارائه دهد.

میدری ادامه داد: بنابراین تفکیک آموزشی به نفع ثروتمندان هم نخواهد بود و این از خطاهایی است که ما از اواخر دهه 60 دچار آن شدیم و در واقع یک پاسخ نامناسب به اقدامات نادرست بود؛ پس از انقلاب تمام مدارسی که ذره‌ای تنوع مذهبی داشتند تبدیل به مدارس دولتی یکپارچه شدند؛ در حالی که در قبل از انقلاب تحصیلات از پیش‌دبستانی تا پایه دهم رایگان و دولتی بود هرچند در پس از انقلاب به پایه دوازدهم هم ‌رسید و به مرور وقتی با مشکلات تحولات جمعیتی در ایران مواجه شدیم و فشار جمعیتی با یک تصمیم‌گیری ایدئولوژیک همراه شد و یک عقب‌نشینی بر خلاف عرف و گذشته‌ی دهه 50 صورت و آنچه در دنیا وجود دارد صورت گرفت؛ بنابراین امروز با یک آموزش و پرورش و نابرابری‌ای مواجه هستیم که به زیان تک تک افراد جامعه است.

دموکراسی و همبستگی اجتماعی بدون آموزشِ فراگیر امکان‌پذیر نیست

دکتر میدری گفت: اگر کشوری خواهان دموکراسی و همبستگی اجتماعی است و حتی دغدغه‌ی اعمال حاکمیت را دارد باید سیستم آموزش فراگیر داشته باشد.

این اقتصاددان گفت: در ایران برخی به دلیل اینکه آموزش دولتی آموزش مذهبی نیست، فرزندان خود را به مدارس خاص مذهبی می‌سپارند؛ تفکیکی که در کشورهای اروپایی اجازه‌ی انجام آن وجود ندارد و در آنجا حتی مدارس دینی هم باید زیر نظر دولت باشند، چون دولت نمی‌تواند در برابر آموزش بی‌تفاوت باشد، اما ایجاد این راه‌دارهای کور در جامعه ایران هزینه‌های سنگینی را به جامعه تحمیل خواهد کرد.

مشاهده‌ی حمایت از 7 هزار دانش‌آموز خیلی سخت است

وی با بیان این پرسش که چه باید کرد؟ خطاب به خیرین گفت: ما می‌توانیم گروه‌های مختلف خیر و احسان را در جامعه خود و سایر جوامع مشاهده کنیم.

این کنشگر و فعال اجتماعی امور خیر را به چندین گروه تقسیم کرد که در نوع اول نیکوکار به یک فرد از آشنایان، دوستان و نزدیکان خود کمک می‌کند؛ نوع دیگر این است که اقدام به یک سرمایه‌گذاری برای جامعه می‌کند و مثلا مدرسه می‌سازد؛ کار خیر دیگر این است که به طور مثال جامعه پزشکان و مهندسان و خیران مختلف گرد هم می‌آیند و به جای اینکه هر کدام یک مدرسه بسازند، سرمایه‌های محدودی را کنار هم می‌گذارند و مدرسه‌ای می‌سازند و اما امر خیر پیچیده‌ای که دارالاکرام نیز در این زمینه کار می‌کند حمایت از دانش‌آموزان است.

میدری در بیان اهمیت کار دارالاکرام گفت: ساخت مدرسه امر مقدس و خاصی است که چون دیده می‌شود بسیاری از افراد وارد این حوزه می‌شوند ولی مشاهده‌ی حمایت از 7 هزار دانش‌آموز خیلی سخت است چون یک کار فیزیکی نیست؛ نشان دادن درس خواندن یک دانش‌آموز و موفقیت او کار راحتی نیست، چون آدم‌ها در کار خیر هم دوست دارند که به موفقیت نائل شوند؛ بنابراین دارالاکرام وارد کاری سخت شده و با اعتمادسازی‌ای که در ربع قرن تلاش صورت داده کار بسیار بزرگی کرده است و در ایران کمتر خیریه‌ای وجود دارد که با این ابعاد در حوزه حمایت‌های دانش‌آموزی و جلوگیری از بازماندگی از فعالیت کند.

ایران بیش از هر چیز به خیر سیاستی نیاز دارد

میدری به خیر دیگری با عنوان خِیر سیاستی و سیاست‌گذاری اشاره و تاکید کرد: ایران امروز بیش از هر چیزی به این نوع از خیر احتیاج دارد؛ چون در ایران مثل تمام کشورهای دنیا دولت‌ها، بزرگترین بازیگر هستند و خطاهای آنها می‌تواند کل جامعه را دچار آسیب کند. بودجه امسال آموزش و پرورش 280 هزار میلیارد تومان است و کار خیرین مدرسه‌ساز در بالاترین حالت در یک سال در حدود 10 هزار میلیارد تومان است؛ شما فرض کنید کمک‌های دیگر نیز 10 تا 20 هزار میلیارد تومان باشد؛ بنابراین کل پولی که مردم در یک سال به امر خیر اختصاص می‌دهند کمتر ار 10 درصد بودجه دولتی است؛ بنابراین اگر ما انحرافات موجود در سیاست‌های دولت را اصلاح کنیم، تاثیرات بزرگتر و موثرتری دارد اما خیرین با توجه به شناختی که از سیاست و دولت دارند، کمتر وارد حوزه آنها می‌شوند؛ در حالی که این تفکر که نمی‌شود در حوزه دولت کاری کرد تفکر اشتباهیست و یک جور عادی‌سازی نادرستی ‌ها و بدی‌هاست؛ همه مردم می‌توانند بر فضای عمومی تاثیر بگذارند و رفتار دولت‌ها در هر شرایطی قابل تغییر است.

میدری با اشاره به تاریخ گفت: پس از قتل ناصرالدین شاه ایرانی‌ها انجمن معارف را تشکیل دادند انجمنی که از دولتی‌های بزرگ؛ تجار؛ خیرین و … تشکیل شده بود و به مدرسه‌سازی؛ تالیف کتب درسی؛ راه‌اندازی انجمن ترجمه و روزنامه اهتمام کردند و از همین جا بود که بعدها شورای عالی معارف در دولت تشکیل شد و کسانی مثل جبار باغچه‌بان آموزش ناشنوایان را در ادامه ایجاد کردند و بعدا دولت به امر آموزش کودکان با نیازهای ویژه یا استثنایی رسید و یا کسانی مثل توران میرهادی آموزش پیش‌دبستانی را شروع کردند و بعد  دولت آن را به رسمیت شناخت؛ بنابراین هیچ دولتی نیست که در امر آموزش و پرورش و در برابر مطالبه عمومی سکوت کند.

دارالاکرام با برگزاری نشست‌های خیر و خرد وارد حوزه اندیشه‌ورزی شده است

ایشان تاکید کرد: آنچه به آن احتیاج داریم خیر سیاستی است؛ کسی که بپذیرد که ما می‌توانیم در حوزه‌های مختلف بر رفتار دولت‌ها تاثیر بگذاریم وگرنه هرچند خیرین کارهای بزرگ انجام دهند و مثلا از 7300 کودک حمایت کنند که هر کدام از آنها سرچشمه‌های خیرهای بزرگی خواهند شد و یا ساخت مدرسه کار بسیار بزرگی است ولی ما نمی‌توانیم نسبت به انحراف دولت‌ها ساکت باشیم و کاری نکنیم.

کاری که دارالاکرام نیز در این حوزه کرده برگزاری نشست‌های خیر و خرد است؛ دارالاکرام وارد حوزه‌ی اندیشه‌ورزی شده؛ چون گام اول این است که در حوزه آموزش و پرورش چه می‌توان کرد. دارالاکرام نیز با برگزاری نشست‌های خیر و خرد در صدد ایجاد اجماعی در حوزه فکر است.

میدری در پایان تاکید کرد که مسئله تغییر سیاست را از ذهنیت خود دور نکنیم؛ هرچند بسیار دشوار باشد اما راه دیگری وجود ندارد که از این موانع رد شویم.

با ما در تماس باشید🙂