هفتمین جلسه از مجموعه برنامههای فرهنگی و ادبی «باغ بیدار» با محوریت ترویج فرهنگ مطالعه در میان کودکان و نوجوانان، روز پنجشنبه ۲۷ آذرماه در فضای دلانگیز و صمیمی دارالاکرام خاش برگزار شد؛ نشستی که بار دیگر نشان داد چگونه کتاب میتواند بهانهای برای گردهمآیی، گفتوگو و پرورش اندیشه در دل نسل جوان باشد.
در این برنامه، شش نفر از دانشآموزان علاقهمند به کتاب و ادبیات، در محیطی گرم و پرنشاط، گرد هم آمدند تا با خواندن و بررسی کتاب «هفت برادر» نوشتهی مارگارت گی، تجربهای متفاوت از خواندن دستهجمعی و گفتوگوی ادبی را رقم بزنند. انتخاب این کتاب با توجه به محتوای ارزشمند، زبان قابلفهم و مضمون اجتماعی عمیق آن، فرصت مناسبی فراهم کرد تا کودکان و نوجوانان با مفاهیمی همچون همکاری، همدلی و ایستادگی در برابر بیعدالتی بهصورت غیرمستقیم و داستانی آشنا شوند.
در ابتدای جلسه، تسهیلگر برنامه با معرفی کوتاه اما دقیق نویسنده و اشاره به جایگاه این اثر در ادبیات کودک و نوجوان، زمینه را برای ورود دانشآموزان به دنیای داستان فراهم کرد. او با طرح چند پرسش ساده و انگیزهبخش، ذهن بچهها را به سمت موضوعات اصلی داستان هدایت کرد تا آنها نهتنها شنونده، بلکه مشارکتکننده فعال در روند خوانش و تحلیل باشند. پس از این مقدمه، خوانش گروهی کتاب آغاز شد. هر یک از شرکتکنندگان بخشی از داستان را با صدای بلند خواند و دیگران با دقت به روایت او گوش سپردند. این روخوانی نوبتی، فضایی سرشار از تمرکز، شوق و تشویق متقابل ایجاد کرد؛ بهگونهای که حتی دانشآموزانی که در ابتدا کمی خجالتی بودند، بهتدریج احساس راحتی بیشتری کردند و با اعتمادبهنفس، قسمت خود را خواندند.
در خلال خوانش، تسهیلگر گاهی مکث میکرد تا پرسشی کوتاه مطرح کند یا توجه بچهها را به یک مفهوم ظریف در لابهلای متن جلب نماید؛ پرسشهایی از این دست که «اگر جای این شخصیت بودید چه کار میکردید؟» یا «به نظرتان چرا برادرها این تصمیم را گرفتند؟» همین پرسشها باعث شد دانشآموزان تنها به سطح ظاهری داستان بسنده نکنند و به لایههای عمیقتری از معنا راه پیدا کنند. لحظههایی از خنده، شگفتی و همخوانی شیرین در میان جمع شکل گرفت و کتاب از یک متن چاپی ساده، به تجربهای زنده و مشترک تبدیل شد.
پس از پایان بخش روخوانی، نوبت به گفتوگو و تحلیل جمعی رسید؛ بخشی که نقش مهمی در تعمیق فهم و تثبیت پیامهای داستان داشت. مربی جلسه از بچهها خواست نهفقط آنچه را که فهمیدهاند، بلکه احساس خود را نیز نسبت به شخصیتها و رویدادهای داستان بیان کنند. هر یک از دانشآموزان به نوبت از زاویه نگاه خود سخن گفت؛ یکی از شجاعت شخصیتها در مواجهه با ظلم سخن میگفت، دیگری از اهمیت همدلی میان برادران، و دیگری از این که چگونه تصمیمهای گروهی میتواند سرنوشت همه را تغییر دهد. این گفتوگوها، فضایی برای تمرین بیان نظر، شنیدن دیدگاه دیگران، پرسیدن و پاسخ دادن فراهم کرد؛ مهارتهایی که فراتر از کلاس درس، در زندگی اجتماعی آیندهی آنها نیز نقشی تعیینکننده خواهد داشت.
در این میان، مفاهیمی چون اتحاد، همدلی، همکاری و ایستادگی در برابر ظلم و زورگویی بارها و بارها در صحبتهای بچهها تکرار شد و رنگی عینیتر به خود گرفت. دانشآموزان با مثالهایی از زندگی روزمرهی خود، از محیط مدرسه، خانواده و جامعه، نشان دادند که چگونه میتوان از پیام داستان «هفت برادر» در برخورد با موقعیتهای واقعی استفاده کرد؛ برای نمونه، همکاری در انجام کارهای گروهی مدرسه، دفاع از دوست مظلومی که مورد تمسخر قرار میگیرد، یا تلاش برای حل یک مشکل مشترک بهجای کنارکشیدن و تماشا کردن. این پیوند میان جهان داستان و زندگی واقعی، یکی از ارزشمندترین دستاوردهای جلسه بود.
در جمعبندی نشست، تسهیلگر و شرکتکنندگان به این نتیجه رسیدند که «هفت برادر» تنها داستانی سرگرمکننده نیست، بلکه متنی است آموزنده که با زبانی ساده و قابلفهم، اهمیت اتحاد و همکاری را در دستیابی به اهداف بزرگ و مقابله با ناعدالتیها یادآوری میکند. تأکید شد که هیچیک از شخصیتها به تنهایی قادر به عبور از چالشهای پیشرو نبودند و این همدلی و همداستان شدن آنها بود که مسیر را برای تغییر هموار کرد. بچهها در پایان، هر کدام در یک جمله کوتاه، پیامی را که از کتاب گرفته بودند بیان کردند.

